اميركياناميركيان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

به قشنگي یک رویا

بدون عنوان

وای عزیزم نگاهی گذرا به وب انداختم آه از نهادم بلند شد ، و قطره اشکی از چشمانم غلتید نمی دانم چه بگویم حس غریبی دارم  و کمی سکوت سکوتی در دل و جانم و.... کاش می شد از تمام لحظه های زندگی فیلم گرفت ، همیشه فکر می کردم چشم و حافظه ام مانند یک دوربین عمل می کند ولی زهی خیال باطل که مغزم مموری کارت کم آورده است  و کلی از خودم نا امید شدم و غصه ام بیشتر که چار خاطراتت را همان زمان بروز ننوشتم ...
11 خرداد 1393

شرمنده ام عزیزم

سلام گلم ، خواستم از تو برای تو بنویسم ولی نشد نه اینکه نخواستم ، موقعیت کاری و ... این زمان را از من گرفتم حتی یادم  رفت همچین  وبلاگی هست ازت معذرت می خواهم که قشنگترین خاطراتی  را که از تو داشتم و می خواستم ثبت کنم را ثبت نکردم . درست  یک سال و نه ماه است که از قشنگترین هایت برایت ننوشتم بهتر بگویم برای خودم و دلم ننوشتم شاید برایت این سئوال پیش بیاید مگر چه شده بود ؟ پس به اختصار می گویم :   درست مهرماه 1391 شرکتی که در آن کار می کردم و دولتی بود طبق قانون   ؟  ماده  ؟ خصوصی سازی شد و مثل همه کارهای این مرز و بوم اول یک دکمه خریدند و بعد به دنبال خرید کت راه افتادند و قسمتی ...
11 خرداد 1393
1